من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
تصویر تو در من جا نمی شود گاهی... احساس من در تو معنا نمی شود گاهی... در این کبودی احساس و درد عشق... یک روزن امید پیدا نمی شود گاهی... گفتی: " ببار... قلب مرا سبز می کنی" شکست بغض من و وا نمی شود، گاهی... گفتم: " دل شکسته من از آن تو " سکوت تلخ تو معنا نمی شود گاهی... خواهم گذشت از سر تقصیر قلب خود هیچ چیز مثل گذشته ها نمی شود گاهی...
نظرات شما عزیزان: